آن شب که زمین ستاره باران می شد
تا عرش خدا نیز چراغان می شد
خورشید هدایت از افق می تابید
سیمای محمد نمایان می شد
خرم جهان ز نور محمد است
روشن ز چشمه های کمال محمد است
ما دست ، کی زنیم به دامان دیگران
تا دامان محمد و آل محمد است
¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤
مکه امشب غرق شوری دیگر است
آسمان ، روشن ز نوری دیگر است
شب بود آبستن رازی بزرگ
در حجاب مکه اعجازی بزرگ
سر به سوی کوه و صحرا می کشد
انتظار صبح فردا می کشد
پای تا سر شوق ، سر تا پا نگاه
شاهد مردی که می آ ید ز راه
رادمردی که بود خیرالوری
آفتابی که بتابد از حرا
ساحت غار حرا عرش نماز
گلشن بشکفتهٔ گلهای راز
آن مبارک صحنه ، طور احمد است
جلوه گاه عشق و نور احمد است