سلام سلام

امیدوارم همه تون خوب و خوش و سلامت باشین

سال نوتون خیلی هپـــــــــــی

خیلی دلم براتون تنگ شــــــــــده

مخصوصا برای شقایق

دیروز خیلی دلم میخواست میدیدمت

شقایق به فاطمه سر میزنی دیگه؟؟؟

هوا همو داشته باشینـــــــا

چقدر حیف شد اون بار نتونستیم جمع شیم کاش اینبار که اومدی بازم یه برنامه بریزی بریم بیرون

یادش بخیر پارسال خیلی خوش گذشـــــــــــــــــــت

مواظب خوبی هاتون باشین

فعلا


سلاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام 

سلام به سنبلی های عزیز و دوست داشتنی 

خسته نباشیییییییییییییییید 

بالاخره انتظار به سر رسید و دیگه دانش آموز نیستیییییین 

حییییییییییییییییف شد که ۱۲ سال خیلی زود تموم شد و از اون زود تر دوران سنبلیمون. که تموم شد  

به تاریخ ۲۶/۴/۹۱ روز سه شنبه جشن پایان تحصیلی برگزار شد و همه دور هم جمع شدیییییم 

خیییییییییییییییییییلیییییییییییییییی خوش گذشششششششششت 

شقایق جون دستت درد نکنه باعث زحمت شدیم اخرشم فک کنم مجبور شدی ظرفارو خودت تنهایی بشوری بببببببببببخششششششششششششششید 

حالا ایشاا... سال بعد تو عروسیت باشیمو جبران کنیم 

از مامان گلتم خیلییییییییی ممنونم

نقاب


پشت این نقاب خنده،
پشت ایـن نـگـاه شاد
چهره خموش مرد دیگری است!
مرد دیگری کـه سالـهـای سـال
در سـکـوت و انــزوای مـحــض
بی امیدِ بی امیدِ بـی امـیـدْ،زیـسـتـه
مرد دیگری که - پشت این نقاب خنده-
هـر زمـان، بـه هـر بـهـانه،
با تمام قلب خود گریسته!

مرد دیگری نشسته، پشت ایـن نگاهِ شاد
مرد دیگری که روی شانه های خسته اش
کوهی از شکنجه های نارواست
مــرد دیـگـری کـه دیـده گـان او
قصه گوی غصّه های بی صداست.

پشت این نقاب خنده،
بانگ تازیانه می رسد به گوش:
صبر!
صبر!
صبر!
صبر!
وز شـیــارهـــای ســـــرخ
خون تازه می چکد همیشه
روی گونه های این تکیده خموش!

مرد دیگری نشسته، پشت این نقاب خنده
با نگاه غـوطـه ور میان اشک،
با دل فشرده در میان مشت،
خنجری شکسته در میان سینه!
خنجری نشسته در میان پشت!

کاش می شد این نگاه غوطه ور میان اشک را
بــر جـهــان دیـگــری نـثـار کـرد.
کاش می شدف این دل فشرده
- بی بهاتر از تمام سکه های قلب را –
زیـر آسـمـان دیـگــری قـمـار کـرد!

کاش می شد از میان این ستارگان کور
سوی کهکشان دیگری فرار کرد!
با که گویم این سخنف که درد دیگری است
از مـصاف خـود گـریـخـتــن!
وینهمه شرنگ گونه گونه را
مثل آب خوش، به کام خویش ریختن.

ای کرانه های جاودانهْ ناپدید!
ایـن شکـستـه صبور را
در کجا پنـاه می دهید؟

ای شما !که دل به گفته های من سپرده اید؟
مــرد دیــگــری اســت،
این که با شما به گفتگـوسـت!
مرد دیگری ، که شعرهـای من
بازتاب ناله های نارسای اوست! 
(( فریدون مشیری ))

شمع

نخ شمع ازپرسید:

چرا وقتی من میسوزم تو اشک میریزی

شمع گفت:

مگه میشه کسی که تو قلبمه داره میسوزه

من اشک نریزم .

یلدااااااا

سلام

عرض ادب و احترام

یلداتون مبارک.

 

برای خداحافظی یک ثانیه هم کافی است.یلدا شبی است که در مدت یک ثانیه می بایست از پاییز زیبا خداحافظی و به زمستان سفید سلام کنیم پس قدر ثانیه ها را بدانیم.


شب یلدا شد و میلاد خوش ایزد مهر

زایش نور از این ظلمت تاریک سپهر

شب یلدا شد و بر سفره دل باده عشق

رخ معشوقه و مدهوشی دلداه عشق

شب یلدایتان پرستاره و پر خاطره باد